معنی پارچه لطیف نخی
حل جدول
ململ
پارچه نخی
کُدَری
کرباس
چیت
پارچه لطیف
ساتن، ململ، کرپ، سا
کرپ
پارچه نخی ظریف
تترون
نوعی پارچه نخی
کُدَری
پارچه نخی نازک
بیرم
پارچه نخی گلدار
چیت
فارسی به عربی
قطن
فارسی به آلمانی
Baumwolle (f)
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
نخی. [ن َ] (ص نسبی) منسوب به نخ. که از جنس نخ است. که از نخ ساخته شده است. رجوع به نخ شود.
- پارچه ٔ نخی، پارچه ای که از نخ پنبه بافته شده باشد. مقابل پارچه ٔ پشمی که از نخ پشم است. رجوع به نخ شود.
معادل ابجد
1000